تقریبا یک دهه گذشت از زمانی که نخستین بار تصویری از سقوط بشریت را در دل هجوم بیامان زامبیها شاهد بودیم. شروع ماجراجویی و همراه شدن ما با «ریک گرایمز» درست از همان قسمت اول و از دل اتفاقات و صحنه پردازیهای بیمارستان و درون شهری بود. به درستی به یاد دارم که آن زمان با خودم میگفتم: «پسر عجب شروعی. انگار که کارگردان میخ خودش رو محکم کوبیده.» فضای فصل نخست سریال The Walking Dead نوید یک تجربه جدید و عجیب را به ما میداد؛ اگرچه ادامه سریال یا بازیگران سریال واکینگ دد در فصل انتهایی مقداری ما را ناامید کردند. با تمام این اوصاف شاید تصور این موضوع هم برایتان سخت باشد که 10 نکته عجیب و جذاب در دل روایت اپیزود نخست سریال واکینگ دد پنهان شده که تا به حال به آن دقت نکردهاید.
اگر از طرفداران سریال The Walking Dead هستید و دوست دارید تا خاطره بازی با گذشته داشته باشیم، در ادامه با مجله سینمایی مستر دیالوگ همراه باشید.
هیچ لاستیکی پنچر نشد
یکی از مسخرهترین و شاید جالبترین نکات اپیزود اول سریال واکینگ دد، آن است که در طول این اپیزود هیچ لاستیکی پنچر نشد! اما این اتفاق را در کجای داستان شاهد هستیم؟ اگر باز گردیم به سکانسهایی که ریک و شین پیش از دنیای زامبی در حال تعقیب مجرمین هستند از میخهایی در مسیر برای توقف مجرمین استفاده میکنند؛ اما برخلاف چیزی که انتظارش را داریم هیچ یک از لاستیکها پنچر نمیشود!
ریک در واقعیت نباید زنده میماند
وقتی از روایتهای فرعی سریال به خط اصلی داستان واکینگ دد وارد میشویم، نخستین تصویرمان از اپیزود اول سریال واکینگ دد، ریک گرایمز را در تخت بیمارستان نشان میدهد. اتاقی که او در آن بستری است، حال و روزی ویران دارد؛ دیوارها ترک خورده، وسایل خاک گرفته و حتی گلهایی که احتمالا برای عیادت او آورده شده، مدتهاست پژمردهاند. همهچیز نشان میدهد که ریک برای مدت طولانی بیهوش بوده؛ مدتی که در شرایط عادی باید به مرگ او منجر میشد. با این حال، او به شکلی معجزهآسا در بیمارستانی که عملا از هم پاشیده، زنده مانده است؛ اتفاقی که توضیح آن با منطق معمول، چندان ساده نیست.
اگر از فکت های سریال The Walking Dead لذت میبرید، شاید بلاگ پست 30 نکته که احتمالا درمورد سریال مردگان متحرک نمیدانید برایتان جالب باشد.
چرا اسب میان دنیای مردگان زنده است؟!
یکی از ایرادهای مهم فصل اول سریال واکینگ دد این است که چندان به دنبال منطق روایی دقیق نیست. علتش هم روشن است؛ سازندگان باید فروپاشی کامل جامعه انسانی را نشان دهند، اما نمیخواهند قهرمان داستان را بیمقدمه به دل یک جهان وحشی و بیرحم پرتاب کنند. به همین دلیل، مسیر آشنایی ریک گرایمز با این دنیای جدید، آهسته و تدریجی پیش میرود تا تماشاگر نیز همزمان با او شرایط را درک کند. در یکی از صحنهها، ریک برای یافتن تجهیزات بقا وارد خانهای میشود که تمام ساکنانش مردهاند. با این حال، در حیاط پشتی یک اسب پیدا میکند! این موضوعی است که در دنیایی ویران شده چندان محتمل به نظر نمیرسد. نکته عجیبتر این است که برخلاف انتظار برای دیدن اسبی نحیف و ضعیف، حیوانی سالم و تنومند در انتظار اوست. این تناقض، نمونهای از نکات پنهان سریال واکینگ دد است که هم منطق جهان داستان را زیر سؤال میبرد و هم برای پیشبرد روایت، نادیده گرفته شده است.
حضور اولیه شخصیت شین در سریال
چیزی که در میان نکات پنهان سریال واکینگ دد جالب به نظر میرسد این است که شین در ابتدا فردی خون سرد است و رابطهای عمیق با ریک گرایمز دارد. با این حال به نظر میرسد که همه چیز به این شکل پیش نمیرود. ظهور مردگان متحرک، شخصیت شین را نیز دست خوش تغییرات جدی کرده است. او اکنون در دنیای جدید تبدیل به شخصیتی عصبی و تحریک پذیر شده است. شخصیت پردازی شین به این شکل باعث شد تا طرفداران مجموعه این سوال برایشان ایجاد شود که علت چنین تغییراتی حضور او در دنیای زامبیها است یا آنکه او عمیقا درمورد رابطه عاطفی جدید خود نگران است؟!
دیالوگهای ابتدایی و عجیب شین
شاید یکی از بهترین بازیگران سریال واکینگ دد را اگر جان برنتال بدانیم، اغراق نکرده باشیم. فصل اول سریال با حضور و دوستی او با ریک گرایمز معنا پیدا میکند. قسمت عجیب ماجرا درست جایی است که شین از بد رفتاریهای نامزدش صحبت میکند؛ اما دیگر تا انتهای سریال خبری از نامزد او یا صحبت درموردش نمیشود و اتفاقا شاهد شکل گیری رابطه عاطفی میان او و لوری هستیم.
لوری شین، رابطهای تلخ و عجیب
شاید بد نباشد به یاد بیاوریم که لوری، همسر ریک گرایمز (با بازی سارا وین کالیس)، در بحبوحه بحران ویروسی که جهان را به نابودی کشاند، با این تصور که ریک جان خود را از دست داده، وارد رابطهای عاطفی با شین شد. با این حال، شواهد چندانی وجود ندارد که نشان دهد این دو پیش از فروپاشی بشریت چه ارتباطی باهم داشتند. شاید برایمان قابل درک باشد که در عدم حضور ریک وارد چنین رابطهای شدهاند؛ اما پیش از فروپاشی زندگیها، آنها دلیلی برای ایجاد چنین پیوندی نداشتند.
در فضای آخرالزمانی همه ما میدانیم که داشتن رابطه عاطفی و کسی که بتوان به آن تکیه کرد به ابزاری برای بقا تبدیل میشود. لوری و شین برای زندهماندن نیاز داشتند که یکدیگر را همراهی کنند، هرچند این نزدیکی بر پایه فقدان و ناامیدی شکل گرفت. اگر لوری از زنده بودن ریک باخبر بود، احتمالا امید به بازگشت او مانع از شکلگیری هرگونه رابطه با شین میشد.
ریک حضور زامبیها را باور نمیکند
ریک وقتی که از بیمارستان بیرون میآید و متوجه میشود که سرتاسر آتلانتا درگیر حضور زامبیها شده است، چنین موضوعی را باور نمیکند. او تلاش میکند تا شهر را ترک کرده و به امید یافتن جامعه و شهری که گرفتار زامبیها نشده است سفری را آغاز کند. او حتی با تعدادی از مردگان متحرک برخورد میکند، تلاش میکند که آنها را درک کند یا حتی دلسوزی نسبت به آنها نشان دهد. در واقع سازندگان در فصل اول سریال واکینگ دد به خوبی نشان دادهاند که شخصی که برای نخستین بار با چنین جهانی روبرو میشود چه برخوردی میتواند داشته باشد.
اگر به شخصیت ریک گرایمز علاقمند هستید، بهتر است تا درمورد اسپین آف جدید واکینگ دد بیشتر بدانید: معرفی سریال مردگان متحرک آن هایی که زنده اند؛ بازگشت ریک گرایمز
ریک لباس پلیسی به تن میکند
بعد از بازگشت ریک گرایمز به ایستگاه پلیس، او لباسی تازه پیدا میکند و بیدرنگ آن را به تن میکند. این انتخاب تنها یک تغییر ظاهری نیست، بلکه نشانهای از دلبستگی عمیق او به هویت و مسئولیتی است که زمانی به عنوان مأمور قانون بر عهده داشت او عمیقا عاشق آن است که امنیت و آرامش مردم شهرش را تضمین کند. همراهی با مورگان و پسرش نیز این حس تعلق را تقویت میکند و به ریک انگیزه میدهد تا همچنان به ارزشهای پیشین خود پایبند بماند، حتی در جهانی که این ارزشها رو به نابودیاند. جالب آنکه تا پایان فصل اول سریال واکینگ دد، او را همواره در لباس پلیس میبینیم. بنابراین به خوبی این موضوع نشان میدهد که انسانها در هنگام شرایط بحرانی و خطرناک تا چه اندازه تلاش میکنند تا هویت و زندگی پیشین خود را با چنگ و دندان حفظ کنند.
اغراق در فضای آخر الزمان
در سکانس پایانی اپیزود اول سریال واکینگ دد، دوربین آرامآرام به سمت بالا حرکت میکند و چشماندازی وسیع از آتلانتای ویرانشده را به تصویر میکشد. این نابودی ظاهراً نتیجه هجوم گسترده مردگان متحرک است، اما برخی جزئیات صحنه بیش از حد مصنوعی به نظر میرسد. حجم روزنامههایی که به عنوان مثال در صحنه رها شدهاند، اغراق شده به نظر میرسد. با توجه به اینکه داستان در دنیای مدرن روایت میشود و بیشتر اخبار در فضای آنلاین منتشر میشوند، باور اینکه در روزهای منتهی به آخرالزمان چنین تعداد زیادی روزنامه چاپ و توزیع شده باشد، چندان منطقی نیست. اگرچه قابل درک است که سازندگان قصد داشتهاند تا فضای هرج و مرج دنیای زامبیها را به تصویر بکشند؛ اما به نظر میرسد که به نکته زمانی و مکانی سریال چندان توجه نشده است.
سقف بیمارستانی که خراب شده است
سکانس به هوش آمدن ریک، بیتردید از بحثبرانگیزترین نکات پنهان سریال واکینگ دد محسوب میشود. پیشتر اشاره کردیم که در سکانس ابتدایی به نظر میرسد که تا چه اندازه بیمارستان فرسوده شده است؛ اما یکی از جزئیات این صحنه واقعاً از نظر منطقی چالشبرانگیز است: سقف اتاق ریک تقریباً بهطور کامل تخریب شده، بیآنکه توضیحی قانعکننده برای علت آن ارائه شود. هرچند زامبیها قدرت بالایی در تخریب و نابودی دارند؛ اما هرطور که حساب کنیم، ابعاد فیزیکی و محدودیت تواناییهایشان اجازه چنین ویرانی را نمیدهد. به همین دلیل، این بخش بیش از آنکه حاصل رویدادی واقعی در جهان داستان باشد، بیشتر شبیه تلاشی اغراقآمیز از سوی سازندگان برای نمایش نهایت ویرانی بیمارستان است؛ تلاشی که با منطق روایی سریال چندان همخوانی ندارد و میتوان آن را یکی عجیب ترین و مبهم ترین فکت های سریال واکینگ دد دانست.
جمع بندی
سریال واکینگ دد با تمام محبوبیت و جذابیتش، پر از جزئیات ریز و صحنههایی است که میتوان ساعتها درباره آنها بحث کرد؛ از بیمارستان فرسوده و سقف تخریب شده اتاق ریک گرفته تا اسب سالمی که در دنیای ویرانشده آخر الزمانی پیدا میشود، یا شاید روزنامههایی که غیرمنطقی در خیابانهای آتلانتا پخش شدهاند!
این نکات، هرچند غیرواقعی و اغراقآمیز به نظر میرسند؛ اما بخشی از هویت بصری و نحوه روایت فصل اول سریال را شکل میدهند و همین تضاد میان منطق و روایت، بهانهای جذاب برای گفتوگو میان طرفداران ایجاد میکند. شاید همین نکات پنهان سریال واکینگ دد است که باعث شده تا بهتر در ذهن مخاطبان ماندگار شود؛ چون چنین ظرافتهایی به ما فرصت میدهند در کنار داستان اصلی، به کشف عمیقتر یک دنیای آخر الزمانی بپردازیم. حالا نوبت شماست؛ شما کدام یک از این صحنهها را غیرمنطقی یا حتی عجیب میدانید؟ دیدگاهتان را با ما و دیگر طرفداران سریال در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.



