در این بلاگ پست از مجله سینمایی مستر دیالوگ با بهترین دیالوگ های آل پاچینو همراه ما باشید.
آل پاچینو اگر بهترین بازیگر مرد در چند سال گذشته محسوب نشود، بدون شک به عنوان یکی از بهترین بازیگران در تمام ادوار تاریخ شناخته میشود. او در طول دوران بازیگری خود تا به امروز در نقشهای مختلفی هنرنمایی کرده و هر یک از مخاطبین دنیای سینما به نوعی با او خاطره دارند. فرقی ندارد که نوجوان، جوان، میانسال یا پیر باشید؛ به هر روی میتوان شخصیتی را پیدا کرد که شما به علت هنرنمایی آل پاچینو با آن ارتباط گرفته باشید. اگر به شخصیتهایی که او بازی کرده نگاهی بیندازید متوجه خواهید شد که این شخصیتها چندان هم به یکدیگر نزدیک نیستند و بر روی یک طیف قرار دارند. در این طیف شما میتوانید از تونی مونتانای خشمگین، سرکش و بسیار جوشان تا کورلئونه خونسرد را مشاهده کنید. بنابراین دیالوگ های آل پاچینو در هر فیلم مضامینی در درون خود جای داده که با آنها میتوان به درک بهتری از شخصیت فیلم رسید.
اما در این بلاگ پست پیش از آنکه سریعا به سراغ بهترین دیالوگ های آل پاچینو برویم، نگاهی به کارنامه کاری او خواهیم انداخت. البته گفتنی است که به زودی در مجله سینمایی مستر دیالوگ بیوگرافی جامعی از آل پاچینو برای دوست داران دنیای سینما آماده خواهیم کرد.
کوتاه درمورد بیوگرافی آل پاچینو
- تاریخ تولد: 25 اوریل 1940
- متولد ایالت نیویورک آمریکا
- بهترین فیلم های آل پاچینو: پدر خوانده، صورت زخمی، بوی خوش زن
آل پاچینو (Al Pacino) یکی از بزرگترین و برجستهترین بازیگران سینما و تئاتر آمریکا است. او امروزه در سرتاسر جهان همانطور که پیشتر اشاره کردیم به علت هنرنماییهای منحصر به فرد خود شناخته میشود. او در 25 آوریل 1940 در نیویورک به دنیا آمد و با بازی در نقشهای نمادین خود در فیلمهای کلاسیک همچون “پدرخوانده” (The Godfather)، “صورت زخمی” (Scarface) و “بوی خوش زن” (Scent of a Woman) به شهرت جهانی دست یافت. پاچینو با استعداد بینظیر خود در به تصویر کشیدن شخصیتهای پیچیده و چالشبرانگیز، هشت بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد و یک بار این جایزه را برای نقشآفرینی در فیلم مشهور بوی خوش زن به دست آورد. وی همچنین در تئاتر فعالیتهای چشمگیری داشته و جوایز متعددی از جمله تونی را در کارنامه خود دارد.
بیراه نگفتهایم اگر ادعا کنیم که آل پاچینو با کارنامهای پربار و نقشآفرینیهای بهیادماندنی، بهعنوان یکی از اسطورههای بیبدیل هنرهای نمایشی شناخته میشود.
حضور آل پاچینو در تلویزیون
آل پاچینو نه تنها در دنیای سینما، بلکه در عرصه تلویزیون نیز چهرهای برجسته و شناختهشده است. کمتر بازیگری را پیدا میکنید که در سه عرضه گوناگون سینما، تلویزیون و تئاتر به اندازه آل پاچینو درخشیده باشد. او در طول دوران حرفهای خود در سریالها و فیلمهای تلویزیونی متعددی نقشآفرینی کرده و اندازه فعالیتهای سینمایی خود درخشیده است. پاچینو برای کارهای تلویزیونی خود تاکنون سه بار نامزد جایزه امی شده و دو بار این جایزه معتبر را برای سریال «فرشتگان در آمریکا» و فیلم تلویزیونی «تو جک را نمیشناسی» کسب کرده است.
بنابراین میتوان گفت که آل پاچینو بازیگری است که فارغ از آن که در کجا قصد دارد به ایفای نقش بپردازد، به زیباترین و بهترین شکل ممکن هنرنمایی خودش را به مخاطبین نشان میدهد. شما کافی است از او بخواهید که در یک آگهی بازرگانی بازی کند، این کار را به خوبی ایفای نقش تونی مونتانا انجام خواهد داد! |
بهترین دیالوگ های آل پاچینو
بهتر است دست از مقدمه چینی برداریم و به سراغ اصل مطلب یعنی بهترین دیالوگ های آل پاچینو برویم. اگر از هر یک از دیالوگها خوشتان آمد، این بلاگ پست را برای صمیمیترین دوست خود بفرستید.
1- دیالوگ آل پاچینو در فیلم Heat
«باید به عصبانیتم بچسبم. ازش نگهداری میکنم چون بهش نیاز دارم. منو هشیار نگه میداره. لبهی پرتگاه؛ درست همون جایی که باید باشم.»
آل پاچینو در فیلم جنایی و کلاسیک مایکل مان، یکی از برجستهترین بازیهای خود را به نمایش گذاشته است. حداقل برای ما بازی او در فیلم مخمصه، این اثر سینمایی را به یکی از به یادماندنیترین آثار دوران تبدیل کرده است. او در “مخمصه” نقش وینسنت هانا، کارآگاه پلیس لس آنجلس را بازی میکند که در تعقیب گروهی از سارقان بانک حرفهای است. رهبر این گروه، نیل مککالی (با بازی رابرت دنیرو) است. در حالی که مککالی و گروهش در حال برنامهریزی برای سرقت بعدی خود هستند، هانا تلاش خود را برای دستگیری آنها افزایش میدهد. این رویارویی میان هانا و مککالی، به یک داستان تعقیب و گریز تبدیل میشود که مرز بین پلیس و مجرم، و خوب و بد، به شدت مبهم میگردد.
چنین نقل قولی نشان از تضادی درونی است. در واقع همین تضاد باعث شده تا این دیالوگ به یکی از بهترین دیالوگ های آل پاچینو بدل شود. در این دیالوگ هانا(با هنرنمایی آل پاچینو) قصد دارد تا به همسر خودش نشان دهد که تاریکترین و عمیقترین مشکلاتش اکنون به نیروی محرکهای برای پرداختن به جرم و جنایت بدل شده است. هانا خشم و هیجانات دردناک زیادی را تجربه میکند، هیجاناتی که در زندگی واقعی به آنها پرداخته نشده و اکنون باعث ایجاد مشکلاتی در زندگی شخصی او و روابطش با همسرش شده است؛ اما همین هیجانات دردناک هستند که به هانا کمک میکنند تا او با جرم و جنایت به معنای واقعی کلمه مبارزه کند.
از سینمای پلیسی بیشتر بخوانید: 15تا از بهترین فیلم های پلیسی خارجی
2- دانی براسکو دوست داشتنی
«یه آدم باهوش همیشه درست میگه؛ حتی وقتی که اشتباه میکنه، درست میگه.»
فیلم دانی براسکو در ژانر درام و جنایی به خوبی مهارتهای بازیگری آل پاچینو را به نمایش میگذارد. پاچینو در این فیلم نقش بنجامین “لفتی” راجیرو، یک مافیای سالخورده را بازی میکند که با مسائل وفاداری و خیانت دست و پنجه نرم میکند. این فیلم، بر اساس داستانی واقعی، دربارهی یک مامور مخفی افبیآی به نام جوزف دی. پیستون (با بازی جانی دپ) است که با نام مستعار دانی براسکو به خانواده جنایی بونانو نفوذ میکند. در حالی که دانی اعتماد لفتی را جلب میکند، رابطهای عمیق بین آنها شکل میگیرد، اما تفاوتهای فکری اساسی آنها تهدیدی برای نابودی همهچیز میشود.
شخصیت لفتی با دیگر شخصیتهایی که آل پاچینو به جای آنها بازی کرده چه تفاوتی دارد؟
بر خلاف بیشتر نقشهای برجسته پاچینو در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، شخصیت لفتی آرام و متفکر است و به طور معمول در جهت پیش برد داستان حرفی میزند یا عملی انجام میدهد. همچنین، برخلاف مایکل کورلئونه که قدرتمند و ثروتمند بود، لفتی شخصیتی ورشکسته و ضعیف دارد. او خسته و دلزده از زندگی مجرمانهای است که پشت سر گذاشته، و به جای اینکه مانند گذشته به دنبال قدرت و ثروت باشد، اکنون بیشتر به دنبال نجات و رهایی از سرنوشت تلخش است. لفتی که به دنیای زیرزمینی جرم و جنایت تسلط دارد، با یکی از بهترین دیالوگهای پاچینو، اهمیت قدرت را در این جهان به خوبی به تصویر میکشد و نشان میدهد که قدرت بر همه چیز ارجحیت دارد.
در واقع چیزی که اهمیت دانی براسکو را افزایش میدهد این است که آل پاچینو به طرفداران و منتقدین خودش ثابت کرد برای اینکه بتواند در دنیای سینما بدرخشد، لزوما نیازی ندارد تا نقش شخصیت مقتدری همچون هانا یا تونی مونتانا را بازی کند.
3- آل پاچینو در فیلم پدرخوانده
«دیگه هیچوقت دوباره در مقابل خانوادت کنار هیچکس قرار نگیر. هیچوقت.»
هرگاه صحبت از آل پاچینو میشود، بدون شک یکی از اولین چیزهایی که با نام او برای ما تداعی میشود، پدرخوانده است. فیلم پدرخوانده در سال 1997 با بودجه حدودا 7 میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه به سود دهی 291 میلیون دلاری برسد. در آن زمان در ابتدا همه از فروش خیره کننده پدرخوانده متعجب شدند؛ اما اگر به عقب بازگردیم و نگاهی گشتالت گرایانه به این اثر سینمایی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که لیاقت او بیشتر از این حرفها بوده است!
همه چیز در سری فیلم های پدرخوانده، جذاب و مسحور کننده به نظر میرسد. فرقی ندارد توجهتان به فیلمنامه باشد یا هنرنمایی آل پاچینو و براندو، به هر روی از کاری که فرانسیس فورد کاپولا در این سری فیلمها انجام داده است لذت خواهید برد. فیلم پدرخوانده با کارگردانی کاپولا توانست در 11 بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شود و 3 اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد و بهترین فیلم نامه را از آن خود کند؛ اما افتخار آفرینی این فیلم تنها به موارد گفته شده ختم نمیشود. پدرخوانده همچنین در جشنواره گلدن گلوب 4 جایزه را از آن خود کرد.
از جشنواره اسکار و گلدن گلوب بیشتر بخوانید: |
بهترین فیلم های جشنواره اسکار که قبل از مرگ باید ببینید |
مایکل پس از اینکه پدرش، دون ویتو کورلئونه (با بازی مارلون براندو)، مورد سوءقصد قرار میگیرد و به سختی از ترور جان سالم به در میبرد، به تدریج بیشتر در دنیای جنایتهای سازمانیافته و فعالیتهای مافیایی فرو میرود و در نهایت به دون جدید خانواده کورلئونه تبدیل میشود.
تحول شخصیت مایکل در فیلم «پدرخوانده» بسیار چشمگیر و بینظیر است؛ او از یک فرد سادهدل به یک رهبر بیرحم و خونسرد تبدیل میشود. البته چنین تحولی را شما در فیلم “صورت زخمی” نیز میتوانید مشاهده کنید. یکی از بهترین دیالوگ های آل پاچینو زمانی رخ میدهد که او با برادرش فردو (با بازی جان کزل) مواجه میشود، بعد از اینکه فردو از یکی از گانگسترهای خارج از خانواده دفاع میکند. مافیایی به نام مو گرین (با بازی الکس روکو) در ملأ عام به فردو سیلی میزند تا او را تنبیه کند. به نظر مایکل، این عمل توهینی به خانواده کورلئونه است و او نمیتواند چنین بیاحترامی را تحمل کند.
بنابراین اگر به تماشای فیلم های پدرخوانده ننشستهاید، پیشنهاد میکنیم این مجموعه را در اسرع وقت در پلی لیست خودتان قرار دهید. چرا که بدون شک از دیالوگ های آل پاچینو و هنرنمایی دیگر بازیگران لذت بسیار زیادی خواهید برد.
4- بعد از ظهر سگی و یکی از بهترین دیالوگ های آل پاچینو
«اون خیلی دوست داره منو بکشه. هیچ غلطی نمیتونه بکنه! ها؟ آتیکا! آتیکا! آتیکا!»
یکی از نقشآفرینیهای برجسته آل پاچینو در دهه ۱۹۷۰، بازی او در نقش سانی در فیلم «بعدازظهر سگی» است. سانی، یک سارق بانک ناامید، به گونهای تصویر شده که مخاطب به سرعت با او همدردی میکند و برایش دل میسوزاند. در یک روز گرم تابستانی در بروکلین که گرما همه را به عرق ریختن واداشته، سانی و همدستش، سال (با بازی جان کزل)، تصمیم به سرقت از بانکی میگیرند تا هزینه عمل جراحی معشوقه سانی را تامین کنند. اما نقشه آنها به سرعت ناکام میماند و سانی و سال به زودی متوجه میشوند که در محاصره پلیس و رسانهها قرار گرفتهاند.
از سینمای پلیسی بیشتر بخوانید: 10تا از بهترین سریال های پلیسی ایرانی از قدیم تا جدید
پاچینو با ترکیبی از جذابیت، ناامیدی و آسیبپذیری، شخصیت سانی را خلق میکند و موفق میشود که دو حس همدلی و تحسین شدن را از جانب مخاطبین کسب کند. سانی مردی است که تجربههای جنگ ویتنام به او آسیبهای روانی جدی وارد کرده است. علاوه بر این او اکنون تحت فشارهای شدید اجتماعی و خانوادگی قرار دارد و زمانی که این فشارها به اوج میرسد، او با انجام اعمالی هیجانی مانند سرقت از بانک سعی میکند راهی برای فرار از این وضعیت پیدا کند. در نهایت، فیلم سرنوشت تراژیکی برای سانی رقم میزند. او که از شدت درماندگی و خستگی به انتهای خط رسیده است، میداند که سرانجامش نابودی است، اما ترجیح میدهد با تمام قوا دست و پا بزند و دیگران را نیز با خود به پایین بکشد.
فیلم نامه بعد از ظهر سگی آن چنان تاثیرگذار بود که شاید جالب باشد بدانید که آقای حاتمی کیا در تولید فیلم “آژانس شیشهای” نیز از آن الهام گرفته است. با این وجود شاید برایتان سوال باشد که چرا چنین دیالوگی در لیست بهترین دیالوگ های آل پاچینو قرار گرفته است؟ برای دریافت پاسخ این سوال پیشنهاد میکنیم به تماشای فیلم بعد از ظهر سگی بنشینید.
5- پدرخوانده قسمت سوم
«درست وقتی که فکر میکردم دیگه اومدم بیرون، دوباره منو کشیدن وسط.»
«پدرخوانده: قسمت سوم» داستان سالهای پایانی زندگی مایکل کورلئونه را دنبال میکند. در واقع مخاطب زمانی با کورلئونه دوباره همراه میشود که باید خود را آماده خداحافظی همیشگی با او بکند. در این فیلم، پادشاه دنیای جنایت که اکنون پیر شده است، تلاش میکند تا کسب و کار خانوادگی خود را قانونی کند و از گذشتهی جناییاش فاصله بگیرد. اما تلاشهای او با خیانتهای داخلی، تهدیدهای خارجی و بار گناهان گذشتهاش ناکام میماند. برخلاف دو قسمت قبلی که به عنوان شاهکارهای سینما شناخته میشوند، این فیلم ضعیفتر تلقی میشود و داستان فرعی مربوط به واتیکان نیز به نظر بسیاری از منتقدان و تماشاگران غیرمنطقی است. با این حال، هر کسی که از دو قسمت قبلی «پدرخوانده» لذت برده، باید این فیلم را به خاطر تصویربرداری فوقالعاده و بازی درخشان پاچینو تماشا کند.
اگر به تماشای قسمت سوم فیلم پدرخوانده نشسته باشید، امکان ندارد که گریهی بیوقفه پاچینو بعد از به قتل رسیدن دخترش را فراموش کرده باشید. این گریه با فریادهای پاچینو به یکی از گوش خراشترین و به یادماندنیترین صحنههای تاریخ سینما تبدیل شده است. تلخی که بر زندگی کورلئونه حاکم شده است در تمام فیلم حس میشود. آل پاچینو نیز با هنرنمایی و دیالوگهایی که استفاده میکند، مزه این تلخی را به زیبایی هرچه تمامتر به ما نشان میدهد. با تمام این صحبتها، اگر بازی آل پاچینو در دو قسمت قبلی را پسندیدهاید، شاید چندان هنرنمایی او در قسمت سوم شما را راضی نکند؛ اما به هر روی یکی از بهترین دیالوگ های آل پاچینو در این فیلم درست زمانی است که میخواهد درمورد خروجش از دنیای جنایت کاران صحبت کند.
از سینمای جنایی بیشتر بخوانید: |
معرفی سریال شوگر؛ سریال کارآگاهی و جنایی 2024 |
جمع بندی
بدون شک شمار بهترین دیالوگ های آل پاچینو و لحظات ماندگاری که او در دنیای سینما خلق کرده است، فراتر از چیزی میرود که ما در این بلاگ پست آماده کردیم. به همین جهت در آینده تلاش خواهیم کرد تا به مرور زمان این بلاگ پست را کامل و کاملتر کنیم. در نهایت خوشحال میشویم تا در بخش کامنتها برای ما بنویسید که بیشتر با چه دیالوگ از آل پاچینو حال میکنید؟ همچنین در جهت حمایت از مجله سینمایی مستر دیالوگ، این بلاگ پست را برای دوستان و آشنایان خودتان ارسال کنید.