این روزها که فیلم های کمدی زیر ذره بین قرار دارند و کافی است تا شوخی با گروه خاصی شود و دلخوری پیش بیاید، سازندگان فیلم The Naked Gun 2025 جرات خیلی زیادی به خرج دادهاند. اگرچه دست و بال آنها در شوخی کردن بسته بوده و نباید از مرزهای اجتماعی عبور میکردند؛ اما به خوبی توانستهاند در جایی که باید باعث خنده مخاطب شوند. به هرحال در این آشفته بازار کمدی هالیوودی، فیلم سلاح عریان 2025 در سکانسهایی شوخیهایی میکند که شما را به یاد کمدیهای قدیمی این مجموعه و آثار دهه 90 میلادی میاندازد.
در ادامه در مجله سینمایی مستر دیالوگ قصد داریم تا بازی لیام نیسون، داستان و کمدی دست به عصای فیلم The Naked Gun 2025 را زیر ذره بین بررسی قرار بدیم. اگر این فیلم را تماشا کردهاید در ادامه با ما همراه باشید.
اگر تا به الان به تماشای فیلم سلاح عریان 2025 ننشستهاید، پیشنهاد میکنیم خواندن این نقد را به زمان دیگری موکول کنید. ممکن است بخشهایی از داستان برای شما فاش شود.
خلاصه داستان فیلم سلاح عریان 2025
داستان فیلم از جایی شروع میشود که خرابکاریها و ماجراجوییهای پرریسک «فرانک دِربین جونیور» کار دست واحد «پلیس اسکواد» میدهد؛ بودجهشان هر لحظه ممکن که قطع شود و سایه تعطیلی کامل بالای سرشان افتاده است. «چیف دیویس» (با بازی سی.سی.اچ. پاوندر) هم برای اینکه اوضاع را جمع کند، فرانک را از پرونده سرقت بانکی که ابتدای فیلم میبینیم کنار میگذارد و همراه شریکش «اِد هاوکن جونیور» (با بازی پل والتر هاوزر) به بخش بررسی تصادفات رانندگی منتقل میشوند. جایی که چندان به مذاق کارآگاه قصه ما خوش نمیآید!
اولین مأموریت جدید فرانک و همکارش بررسی سقوط یک خودرو در جادهای کوهستانی است؛ راننده کشته شده و فرانک خیلی سریع نتیجه میگیرد که ماجرا «خودکشی» بوده است. اما وقتی به اداره برمیگردد، «بث داونپورت» (با هنرنمایی پاملا اندرسون)، خواهر قربانی، روبهرویش میایستد و میگوید برادرش اهل خودکشی نبوده است. او توضیح میدهد برادرش قبل از مرگ، اطلاعات نگرانکنندهای درباره رئیسش، میلیاردر مرموز «ریچارد کین» (با هنرنمایی دنی هیوستون معروف) و رئیس امنیتیاش «سیگ گوستافسون» (کوین دوران) داشته و قرار بوده همان روز با کسی ملاقات کند… اما هیچوقت به آن قرار نمیرسد، چون «تصادف» سر راهش سبز میشود.
فرانک با وجود دستور مافوقش، تصمیم میگیرد تحقیق درباره ریچارد کین را ادامه دهد. کمکم نشانههایی پیدا میشود که کین هم میتواند به آن تصادف مرگبار و هم به سرقت بانک ربط داشته باشد. مشکل اینجاست که کین تقریباً همهجا آدم و چشم دارد و خیلی زود متوجه میشود فرانک دارد نخها را به هم وصل میکند. در ادامه، فرانک سر یکی از سرنخها به دام میافتد و ماجرا طوری چیده میشود که او خودش به مظنون اصلی قتل تبدیل میشود؛ قتلی که پشت پردهاش، نقشه خود کین است!
تریلر فیلم The Naked Gun 2025
پیش از ادامه نقد برای مشاهده تریلر فیلم The Naked Gun 2025 میتوانید از طریق کانال آپارات مستر دیالوگ یا کلیک کردن روی پلیر زیر اقدام کنید:
وقتی بازیگرها بهتر از داستان عمل میکنند!
اگر به تماشای فیلم جدید سلاح عریان نشسته باشید، حتما با ما هم نظر هستید که داستان واقعا کشش خاصی ندارد و حتی تا حد زیادی کلیشهای و بچهگانه به نظر میرسد و اینجا دقیقا جایی است که بار فیلم را بازیگران مهمی چون لیام نیسون به دوش میکشند.
راستش را بخواهید سینمایی سلاح عریان ۲۰۲۵، همانطور که از شوخیهای به کار رفته در طول فیلم هم میتوانیم حدس بزنیم، خیلی دنبال «داستان» نیست و از طرفی به باور برخی از مخاطبین شاید همین نقطه تفاوت این فیلم با سایر فیلم های کمدی باشد. با این حال من هم با این نظر موافقم و هم مخالف!
این فیلم قرار نیست مثل یک اکشن-کمدی معمولی داستانی تک خطی را روایت کند. سلاح عریان بیشتر شبیه یک ماشین شوخی سازی است که فقط بهانه میخواهد تا روشن بماند. تازه این فقط درباره قصه گویی فیلم صدق نمیکند، بلکه در باقی بخشها هم تقریباً با همان فرمول آشنا طرفیم.
از همان شروع، فرانک دِربینِ لیام نیسن را داریم: پلیسی که از بیرون جدی به نظر میرسد، اما عملاً ترکیبی است از اعتمادبهنفس بیدلیل و حماقتِ خطرناک و شاید ترکیب همین دوتاست که باعث میشود دست به خرابکاریهای مختلفی بزند! با این حال هیچچیز جلوی کارآگاه قصه ما را نمیگیرد و انگار همیشه یک «دست غیبی» پیدا میشود که یک لیوان قهوه داغ را به دستش میرساند؛ حتی اگر وسط زمین و هوا، آویزان یک جغد باشد، باز هم یکی پیدا خواهد شد که قهوهاش را سرو کند!
ردپایی از حضور خشک و جدی لیام نیسون از آثار قدیمیاش (بهخصوص بعد از Taken) را میتوانید در فیلم سلاح عریان جدید مشاهده کنید. با این حال لیام نیسون این فیلم با فیلمهای گذشته یک تفاوت جدی دارد و آن این است که به جدیت و حضور اکشن او، چاشنی کمدی اضافه شده است! ترکیبی که تا پیش از انتشار فیلم حداقل خود من بیصبرانه منتظرش بودم.
آن طرف داستان، پاملا اندرسون را داریم؛ انتخابی که روی کاغذ شاید بیشتر شبیه شوخی به نظر برسد، ولی در عمل یکی از چیزهایی است که فیلم را سرپا نگه میدارد! اندرسون اینجا صرفاً نقش «دلبرِ داستان» را بازی نمیکند؛ وارد بازی میشود، همقدم لوده بازیهای لیام نیسون درمیآید، و از انجام کارهای کاملاً احمقانه هم عقب نمیکشد. همانقدر که نیسون۷۳ ساله هیچ ابایی از شوخیهای فیزیکی و بیپروا ندارد، اندرسون هم با اعتمادبهنفس وارد میدان میشود و اجازه نمیدهد که فقط نیسون باعث خنده مخاطب شود!
واقعیت این است که تصورِ بازیگرهای دیگر به جای این دو سخت است، چون انرژیشان به هم میخورد و توانستهاند یک زوجی ایده آل و سرگرم کننده را به تصویر بکشند. شاید جالب باشد بدانید که لیام نیسون و اندرسون در تبلیغات فیلم The Naked Gun به دروغ نشان داده بودند که در رابطهای جدی هستند و همین موضوع باعث شده بود تا توجهها به سمتشان جلب شود. با این حال پس از انتشار فیلم سریعا اعلام کردند که چنین چیزی صرفا یک شوخی تبلیغاتی بوده است!
شوخیها و ارجاع به فیلم قدیمی سلاح عریان: وقتی ادای احترام، جای خنده را میگیرد
در ساخت فیلم کمدی، فقط خوب بودن جوکها کافی نیست؛ باید بازیگرها بتوانند باهم رابطه خوبی را در فیلم شکل دهند و وقتی شیمی خوبی شکل گرفته باشد، انرژی آن را مخاطب میتواند دریافت کند. سلاح عریان ۲۰۲۵ از این نظر شروع بدی ندارد. اما نیمه دیگر ماجرا در ساخت فیلم کمدی، خود شوخیهاست؛ و فیلم در این بخش تصمیم گرفته کاملاً از فرمول قدیمی پیروی کند. یعنی خبری از شوخیهای میم محور و ترندهای روز نیست و بیشتر تلاش میکند حالوهوای نسخههای کلاسیک را زنده کند.
مثلاً اوایل فیلم، دربین و همکارش جلوی قاب عکس پدرانشان زانو میزنند و با این حرکت، مستقیم به فیلمهای قبلی ادای احترام میکنند. همان سکانس یک شوخی دیگر هم دارد: یکی از پلیسها جلوی عکس او.جی.سیمپسون زانو میزند و با یک نگاه کوتاه به دوربین میفهماند که این یکی پلیس لیاقت احترام گذاشتن را ندارد! اگر شما پیشتر فیلم های The Naked Gun را تماشا کرده باشید، همان لحظه متوجه شوخی خواهید شد؛ اما واقعیت این است که احتمالاً بخش زیادی از مخاطبین امروزی اصلاً پیشزمینهای درمورد این مجموعه کمدی قدیمی ندارند.
این جنس ارجاع دادنها به نسخههای قدیمیتر برای طرفدارهای این مجموعه جای خودش را دارد و نوعی نوستالژی محسوب میشوند، اما هرچه جلوتر میرویم، شوخیها کمجانتر میشوند. در نهایت هم دربین به مانند نسخه ۱۹۸۸ سر از یک رویداد ورزشی در میآورد. البته اینجا سازندگان فیلم خلاقیت خوبی به خرج دادهاند. دربین برخلاف سریهای قبلی سر از زمین بیسبال درنمیآورد، بلکه خودش را ناگهان وسط فضای مسابقه UFC میبیند. قسمت جالب ماجرا جایی است که چهرههای واقعی مثل بروس بافر و گزارشگران شناخته شده مسابقات یو اف سی حضور دارند. بنابراین ایده کلی بامزه به نظر میرسد.
با این حال بعد از مبارزهی نهایی با شرور اصلی فیلم، فیلمنامه دیگر آن انرژی اول خودش را نگه نمیدارد. جوکها مثل چایی که سرد شده باشد از دهن میافتند، و آوازخوانی لیام نیسون در پایان فیلم، بیشتر از اینکه جمع بندی شیرینی باشد، حس سرخوشی شروع فیلم را آرامآرام از تماشاگر پس میگیرد.
اگرجه دربین کارآگاه احمقی است؛ اما شاید دوست داشته باشید تا با باهوش ترین کارآگاه های تاریخ سینما آشنا شوید.
وقتی نسخه قدیمی را دیده باشید، نسخهی جدید سختتر باعث خندهتان میشود
حالا که فکرش را میکنم، اگر فقط به خاطره فیلم قدیمی سلاح عریان لسلی نیلسن تکیه میکردم، احتمالاً با نسخهی لیام نیسن راحتتر کنار میآمدم و بیشتر هم لذت میبردم. اما به هوای اکران فیلم سلاح عریان جدید، رفتم سراغ فیلم ۱۹۸۸ و دوباره دیدمش. نتیجه چه شد؟ راستش دیدن نسخهی ۲۰۲۵ بلافاصله بعد از قسمت قدیمیتر، حسابی توی ذوقم زد. اختلاف فقط سلیقهای نیست؛ انگار جنس کمدی دو فیلم متفاوتاند. کمدی دههی هشتاد یک چیز است، کمدی امروز یک چیز دیگر.
اگرچه سازندگان فیلم The Naked Gun تلاش زیادی کردهاند که کمدی این فیلم به فیلمهای قدیمی دهه 80 نزدیک باشد؛ اما به نظر من چندان موفق نبودهاند. با تمام این اوصاف اولش به خودم شک کردم. با خودم گفتم شاید گیر نوستالژی افتادهام، یا شاید این روزها سختتر میخندم. ولی بعد که به اطراف نگاه کردم، دیدم این حس فقط مال من نیست. کافی است سری به پلتفرمهای پخش آنلاین مثل فیلیمو و نماوا بزنید؛ پر شده از کمدیهایی که ستارههای دیروز و امروز در آنها برگشتهاند، اما کمترشان میتوانند همان خندهی از ته دل قدیم را برگردانند.
ویل فرل در «You’re Cordially Invited»، آدام سندلر در «Happy Gilmore 2»، اکشن-کمدیهایی مثل «The Pickup» با ادی مورفی، یا حتی ترکیب ویل اسمیت و مارتین لارنس در «پسران بد ۴»، همهشان یک وجه مشترک دارند: در بهترین حالت شاید سرگرم کننده باشند؛ اما آن مزه قدیمی و سابق نسخههای گذشته خود را برای ما زنده نمیکنند.درست چنین چیزی درمورد سلاح عریان نیز صدق میکند.
برخی اشاره میکنند که شاید بازیگران اصلی چون پیر هستند نمیتوانند به خوبی مخاطب را بخندانند؛ اما به باور من شوخ طبعی چیزی نیست که صرفاً با بالا رفتن سن از بین برود. پس اگر مشکل از سن بازیگرها نیست، احتمالاً باید دنبال جواب جای دیگری گشت؛ در فضای کمدی امروز، خط قرمزها یا حتی سلیقه مخاطبین که عوض شده و دیگر مثل قبل به شوخیها اجازهی نفس کشیدن نمیدهد.
وقتی کمدی «بیخطر» میشود، شوخی هم قدرتی ندارد
سلاح عریان ۲۰۲۵ را اگر فقط با کمدیهای چند سال اخیر مقایسه کنم، انصافاً گاهی اوقات واقعاً بامزه به نظر میرسد. اما مشکل اینجاست که وقتی پای مقایسه با کمدیهای دهه هشتاد وسط میآید، ناگهان یک شکاف عمیق خودش را نشان میدهد؛ شکافی که به نظرم فقط مربوط به این فیلم نیست و گریبان خیلی از کمدیهای امروزی را گرفته است.
الگوی موجود در فیلم The Naked Gun را قبلاً هم دیدهایم: فیلمهایی که میخواهند هم بامزه باشند، هم عامه پسند بمانند، و نتیجهاش میشود شوخیهایی که زیادی مراقباند به کسی برنخورد. مثلاً فیلم جدید پسران بد را ببینید؛ با اینکه ویل اسمیت و مارتین لارنس برگشتند و عادل و بلال از نظر اکشن واقعاً کم نگذاشتند، اما بخش کمدی در نهایت به چند شوخی دم دستی و بیدردسر ختم میشود؛ شوخیهایی که بیشتر برای پر کردن فضا هستند تا اینکه واقعا قصد داشته باشند که خندهای واقعی برای مخاطب ایجاد کنند.
سلاح عریان ۲۰۲۵ هم، به شکل عجیبی، همین مسیر را میرود. من موقع تماشا مدام این حس را داشتم که فیلم به عنوان یکی از فیلم های کمدی بزرگسال قصد دارد تا تمام تلاشش را کند که در عین حال فیلم خانوادگی باشد. در واقع بهجز چند دقیقه محدود، باقی فیلم پر است از شوخیهای ساده و سطحی که از کودک تا بزرگسال سریع متوجه آن میشوند.
نورپردازی خسته کننده فیلم سلاح عریان
از طرف دیگر، راستش از نظر بصری هم فیلم تعریف چندانی ندارد. نورپردازی در بعضی صحنهها آنقدر بیحسابوکتاب است که چشم را خسته میکند و حس یک محصول استریمینگی درجه دو را میدهد؛ به همین جهت برای من عجیب نیست که با وجود چنین کیفیت بصری پایینی سریع از سینماها کنار گذاشته شده و سر از پخش دیجیتال درآورده است!
جمع بندی
سلاح عریان ۲۰۲۵ در بهترین حالت، یادآور یک فرمول آشناست: شوخی پشت شوخی، یک پلیس جدیـاحمق، و موقعیتهایی که قرار است با بیمنطق بودنشان باعث خنده مخاطب شوند. انتخاب لیام نیسون و پاملا اندرسون هم به فیلم کمک کرده؛ شیمیشان بد نیست و گاهی در برخی از سکانسهای پر انرژی ظاهر میشوند. مشکل فیلم The Naked Gun 2025 دقیقا از جایی شروع میشود که فیلم بیش از حد «بیخطر» خودش را نشان میدهد. ارجاعاتش برای طرفدارهای قدیمی جذاب است، ولی خیلی از شوخیها سبک و قابل پیش بینیاند و هرچه جلوتر میرویم، ضرباهنگ خنده افت میکند. از نظر بصری هم فیلم آنقدر معمولی و استریمینگی به نظر میرسد که حس یک کمدی درجهدو را تقویت میکند. نتیجه نهایی این است: فیلم سرگرم میکند، اما سخت میتواند آن خندهی از ته دل نسخههای کلاسیک را خلق کند.
درنهایت خوشحال میشویم که در بخش کامنتها بنویسید که به نظر شما فیلم جدید The Naked Gun چطور به نظر میرسد؟ اگر بخواید سلاح عریان را نقد کنید چه چیزهایی را به عنوان نقاط قوت و ضعف این فیلم برمیشمارید؟ منتظر نظرات ارزشمند شما دوست داران سینما هستیم.




